شهدا شرمنده ایم | صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل | ||
|
اندرزگو در شروع دوره نوجوانی خویش با نواب صفوی و سایر همرزمانش همکاری را شروع میکند و از همان موقع هر شب به هئیت صادق امانی که در یکی از خیابانهای تهران بود میرود . او از بچه گی شیفته منبر رفتن و روضه خواندن بود . در منزل ایشان ایام خاصی را جهت سوگواری تعیین میکردند و ایشان همانند یک خطیب بالای منبر میرفت و سپس روضه میخواند . طبق نقل بستگان شهید او بسیار باهوش و بااستعداد بود و سعی میکرد با همه افراد خانواده خوش رفتاری و خوش کرداری پیشه کند . اندرزگو در تمام عمرش تی یک روز نمازش قضا نشد و از این نظر بسیار به مسائل وظایف دینی و شرعی اهمیت میداد . سید علی اندرزگو از 16 سالگی فعالیتهای سیاسی اش را شروع کرد و در حدود 25 سالگی بود که ترور حسنعلی منصور ( نخست وزیر ) را انجام داد . ترور منصور خائن تنها یک برگ درخشان از زندگی او بود . این عمل در واقع اعلام وجودی بود برای جهنمی ترین دستگاه امنیتی منطقه ( ساواک ) . با آنکه در گزارشهای آنروز در رابطه با عاملین ترور منصور هیچ اسمی از او به میان نیامده است ، اما در واقع آخرین تیر را اندرزگو به سوی مغز منصور شلیک می کند . او در حالیکه پشت یک درخت پنهان شده بود تیر خلاص را شلیک نموده و با این کار خویش یک مزدور آمریکایی خائن را به هلاکت میرساند . ماموران امنیتی به حدی در دستگیری او ناتوان شده بودند که دیگر می دانستند چه بکنند . لذا عکسهای او را به تمامی ادارات دولتی ارسال کردئه و بر تمام در و دیوارهای ساختمانها عکس او را آویخته و در این زمینه شش میلیون تومان جایزه برای دستگیر کننده او در نظر گرفته بودند . این رقم پاداشی بود برای شکارچیان نادانی که بتوانند او را به دام انداخته و تحویل مقامات مسئول دهند . اما او که همیشه لبخندی از روی استهزاء بر لب داشت با خونسردی تمام از چنگال عفریت زمان فرار کرده و در هر زمانی در مکانی دیگر مشغول به فعالیت میشد . شهید اندرزگو با مسافرت به اکثر کشورهای منطقه از جمله عراق ، سوریه ، ترکیه ، پاکستان ، افغانستان و برخی از کشورهای عربی دیگر سعی مینمود نیازهای نیروهای حزب اللهی مجاهد را در کشور تامین نماید و برای آنها اسلحه و تجهیزات نظامی تامین نماید . او نه تنها از هر فرصت و روشی برای وارد کردن اسلحه به کشور استفاده میکرد بلکه در کنار آن سعی مینمود هزینه روزنامه و نشریه فدائیان اسلام را نیز تامین کند . اندرزگو با اینکه سید بود اما عمامه سفید بر سر می گذاشت و هر بار با یک اسم و عنوان خاص در جامعه ظاهر میشد . نام معروف و مستعار او که ماموران ساواک را به هراس می افکند شیخ عباس تهرانی بود . این مجاهد شهید وارد هر شهر و منطقه ای که میشد اقدام به تشکیل کلاسها و جلسات اعتقادی و سیاسی بطور پنهانی مینمود تا بلکه از نظر فکری و اعتقادی نیز جوانان را آماده تر نماید . اندرزگو که خط امام خمینی را خوب شناخته بود دائما تلاش میکرد تا حقیقت این صراط مستقیم را در بین توده مردم به خصوص جوانان روشن نماید . لذا آنها را ترغیب میکرد تا به سربازان گمنام امام خمینی بپیوندند و در جهت متلاشی کردن نظام طاغوتی زمان تلاش کنند . با اینکه در آن زمان سازمانها و گروههای فراوانی همچون مجاهدین خلق وجود داشتند که با حکومت شاه مبارزه می کردند ولی اندرزگو هیچ گاه به آن گروهها گرایش پیدا نکرد و ترجیح داد به عنوان یک شاگرد در کنار مراد و مرجعش ، امام خمینی بدون هیچ وابستگی به تشکلی مبارزه را تا سقوط طاغوت ادامه دهد . شهید اندرزگو در آخرین دیداری که با همسرش داشته به او می گوید : من میروم و ممکن است دیگر مرا نبینی اما دوست دارم فرزندانم را به گونه ای بزرگ کنی که جز به انجام رسالت و مسئولیت مکتبی به هیچ چیز دیگر فکر نکنند تا شایستگی ادامه راه را پیدا کنند . اندرزگو این را می گوید و سپس به سوی تقدیر خویش حرکت می کند . مزدوران شاه که از محل اختفای وی مطلع شده بودند وی را تعقیب می کنند و در یکی از خیابانها او را محاصره می کنند . اندرزگو که در پی انجام یکی دیگر از ماموریتهای انقلابی خودش بود متوجه میشود که اطراف او را مامورین ساواک گرفته اند . ماموران شروع به تیراندازی می کنند و در حدود یک ربع به سمت او تیر شلیک می کنند او حالتی به خود گرفته بود که گویی مسلح است ولی هیچ اسلحه ای همراه خود نداشته است . ماموران پلید از اینکه به او نزدیک شوند واهمه داشتند و حتی جرات نمی کردند که به جسم ناتوان و بی حال او نزدیک شوند چرا که تنها شنیدن اسم او کافی بود که همه مزدوران خود را عقب بکشند و یک قدم جلو نیایند . در این وضعیت شهید اندرزگو در حالیکه از بدنش خون میرفت سعی می نمود دفتر تلفن و آدرسهای آشنایان و دوستان را بلعیده و آنها را از بین ببرد . سرانجام پس از لحظاتی در حالیکه خون زیادی از بدنش رفته و تیرهای زیادی به بدنش اصابت کرده بود در روز ضربت خوردن مولایش علی ( ع ) 19 رمضان با پیکری خونین به دیدار یار شتافت و برگی سرخ از خویش به یادگار گذاشت . او با هجرت علی وار خودش ثابت کرد که مکتب سرخ علوی هنوز بدون شاگرد نمانده است و هنوز کسانی هستند که با انتخاب مرگ سرخ ، دیگران را از زندگی سیاه نجات بخشند و خواب خفتگان خفته را آشفته و آشفته تر سازند .
گزارش ساواک از شهادت شهید اندرزگو
در باب سید علی اندرزگو معروف به شیخ عباس تهرانی به دنبال اقداماتی که بمنظور شناسایی و دستیابی به نامبرده بالا بعمل می آمد ، مشخص گردید یاد شده مجددا دست به تشکیل گروهی معتقد به مبارزه مسلحانه زده و درصدد عضوگیری عناصر مستعد جهت فعالیت در گروه می باشد . در ادامه مراقبت های بعدی ضمن کشف مخفیگاه وی در شهرستان مشهد تعدادی از مرتبطین او در تهران نیز شناسایی و نسبت به کنترل آنها اقدام شد . در ساعت 45/18 روز 2/6/1357 هنگامی که سید علی اندرزگو به منزل یکی از مرتبطینش به نام اکبر حسینی واقع در خیابان ایران می رفت بوسیله مامورین محاصره و از آنجا که گزارشات رسیده حاکی از مسلح بودن مشارالیه و حمل مواد منفجره بوسیله او بوده ، به وی دستور ایست و تسلیم داده شد که ناگهان یاد شده با حرکات غیر عادی درصدد فرار برآمد و مامورین بهناچار به سوی او تیراندازی و درنتیجه مشارالیه مورد اصابت گلوله واقع و در راه انتقال به بیمارستان فوت نمود . در بازرسی بدنی از نامبرده یک جلد شناسنامه جعلی به عکس متوفی با مشخصات ابوالقاسم واسعی ، یک جلد گواهینامه رانندگی به نام عبدالکریم سپهرنیا به عکس سوژه صادره از آبادان ، یک عدد ساعت مچی و مبلغ 6840 ریال وجه نقد ، یک عدد چاقو ، یک دسته کلید ، یک عدد انگشتری عقیق و تعدادی شماره های تلفن و نوشتجات خطی کشف و ضبط شد .
در بازرسی از مخفیگاه سید علی اندرزگو در شهرستان مشهد سه قبضه سلاح کمری جنگی با 5 عدد خشاب ، 81 تیر فشنگ با کالیبرهای مختلف و دستگاه بی سیم دستی ، کمربند تجهیزاتی ، جلد اسلحه کمری ، مبلغ 590 هزار ریال وجه نقد ، تعداد زیادی نوارهای مختلف ، مقادیر زیادی شناسنامه جعلی به عکس اندرزگو و همسر و شناسنامه فرزندان وی و مقادیری نوشتجات خطی که حاکی از ارتباط وی با عده ای در لبنان و سوریه می باشد ، کشف و برابر صورت جلسه ضبط گردید .
شهید سید علی اندرزگو فرزند سید اسدالله محل ولادت – تهران سال ولادت – 1318 محل شهادت – تهران خ ایران ( ترور توسط ساواک ) سال شهادت – 1357 محل دفن – گلزار شهدای بهشت زهرا ( س ) تهران – قطعه 39 ردیف 72 شماره 57 نظرات شما عزیزان:
آفرین گلم.
عالی بود ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() به ياده شهدا
![]() ساعت14:45---7 مهر 1392
Soghot.loxblog.com
soghot24.blogfa.com salam ma hamishe b shohada madyonim mamnon k yadeshono zende mikonin lotfan b veblaga man sar bezanid,khoshalam mikonin nazar bedin برچسبها: زندگینامه مجاهد شهید حجه الاسلام سید علی اندرزگو, زندگینامه کامل مجاهد شهید حجه الاسلام سید علی اندرزگو, [ یک شنبه 7 مهر 1392
] [ 14:20 ] [ ] |
|